پول یا هنر
پول یا هنر
حکیمی پسران را پند همی داد که : جانان پدر! هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است. یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده. وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد ، که هنر در نفس خود، دولت است؛ هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند؛ و بی هنر لقمه چیند و سختی ببیند.
ترجمه :
سعدی میگه یه دانشمندی پسرای خودشو نصیحت می کنه و میگه که عزیزان پدر ! یه هنری ، یه کاری رو یاد بگیرید چون نمیشه به پول و ثروت دنیا اعتماد کرد. مثلا وقتی میرین مسافرت، پول و ثروتتون به خطر میفته. ممکنه دزد اونا رو بدزده یا این که خودتون آروم آروم از پولتون استفاده بکنید و تموم بشه.
اما کار و هنر مثل یه چشمه می مونه که همیشه در حال جوشیدنه. اگه یه آدمی که هنر یا کاری رو بلده ، فقیر بشه و پولشو از دست بده ناراحت نمیشه چون هنرشو از دست نداده. می تونه دوباره از هنرش استفاده بکنه و پول در بیاره. هر جا که بره قدرشو می دونن و بهش احترام میذارن. ولی آدمی که هیچ هنر و کاری رو بلد نیست اگه فقیر بشه و پولشو از دست بده با سختی می تونه دوباره پول در بیاره.