درس2: دشمنی با پیامبرا
5. پنجمین کارشون تهمت زدن و توهین کردن به پیامبرا و شیعه هاشون و مسخره کردن اونا بود. مثلا میگفتن شماها پیامبر نیستین. جادوگرین. دروغگویین. دیوونه این. عقل ندارین. خودشیفته این. به شیعه ها میگفتن شماها زودباور و ساده این وگرنه حرف اینایی که به خودشون میگن پیامبرو باور نمی کردین.
6. شیشمین کارشون تعریف کردن از پیامبرا بود. مثلا میومدن به پیامبرا میگفتن : بابا تو دیگه چرا؟ تو که آدم خوبی هستی. تو که نمازخونی. تو که روزه میگیری. تو دیگه چرا به ما میگی کارایی که می کنیم اشتباهه؟ کجای نمازت بهت گفته به ما بگی کارامون اشتباهه. کجای روزه ت بهت گفته به ما بگی چی کار کن و چی کار نکن. تو که آدم خوبی هستی. ما رو از خودت ناامید نکن دیگه. ولمون کن.
7. هفتمین کارشون این بود که میومدن بین همه ی مردم، با جرئت میگفتن که ما به پیامبرا کافریم. ما به شما ایمان نمیاریم. تا مردمم جرئت پیدا کنن و حرف پیامبرا رو گوش ندن.
8. هشتمین کارشون، جدی نگرفتن پیامبرا بود. مثلا تا یه پیامبر میومد و بهشون میگفت حرف خدا رو گوش بدین، میومدن با خنده به پیامبرا می گفتن : نه بابا! راست میگی یا شوخی میکنی؟! ما رو مسخره ی خودت کردی؟! اگه راست میگی همین الآن به خدا بگو یه بلایی سر ما بیاره. بگو آسمونو رو سرمون خراب کنه. اصلا جدی نمی گرفتن پیامبرارو.
9. نهمین کارشون بهونه آوردن بود. مثلا می گفتن چرا قرآن شبیه تورات نیست؟! چون قرآن شبیه تورات نیست پس ما بهش ایمان نمیاریم. چون قرآن زبونش عربیه و به یه زبون دیگه نیومده ما بهش ایمان نمیاریم. یا مثلا میگفتن تا خدا رو بهمون نشون ندی ایمان نمیاریم. یا میگفتن اگه همین الآن جلوی چشم ما یه کتاب یا یه سفره پر از غذا از آسمون نیاد رو زمین بهت ایمان نمیاریم.
10. دهمین کارشون تعصب بود. میگفتن چندین ساله که پدر و پدربزرگ و پدر پدر بزرگ و تمام اجداد ما، فلان کارو انجام دادن. حالا تو به ما میگی اون کار غلط بوده و باید کاری که تو میگی رو انجام بدیم؟ نه نه نه. تو کی باشی اصلا. ما رسم و رسوم پدرانمون رو ول نمی کنیم و حرف تو رو هم گوش نمیدیم.