شعر « رگ ایمان »
17 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
رگ ایمان
رگ ایمان مرا خون شهادت جاریست
بگذر از رنگ و زبان ، وحدت ما اسلامیست
هر که تسلیم نشد ره به کجا خواهد برد
هر که تسلیم شهادت نشود خواهد مُرد
ما از این خانه گذشتیم به فرمان خدا
بی ریا ریخته ایم اشک برای شهدا
می خروشیم که ای دشمنِ در حال رصد
بهراسید از آن لحظه که مهدی برسد
و بترسید از آن لحظه که ما برخیزیم
جامه ی رزم به تن کرده قدم برداریم
همگی داوطلب شیعه ی اثنی عشری
که عَدُوٌ لِمَن عاداکُمِ ما هست عملی
شیعه یعنی که ابالفضل دو دستش برود
با لب تشنه به میدان شهادت بدود
خودش آبی نخورد چون لب مولا خشک است
گرچه دشمن پی شمشیر زدن بر مشک است
شیعیان حکم خدا روی زمین نگذارید
تا سر حرمله ها را ز بدن بردارید
شیعه معنا شده در منتقم ثار الله
فرج صاحب و مولای جهان یا الله