شعر کودکانه « دختران علوی »
دختران علوی pdf
می شناسیم او را ، می شناسند او را
نور چشمان علی ، دختر شیر خدا
مونس فاطمه و ، نوه ی پیغمبر
از نبی یاد گرفت ، که خدا هست اکبر
از همان کودکی اش ، دشمنی ها را دید
پدر و مادر او ، همه گشتند شهید
دوستان کم بودند ، دشمن اما بسیار
او ولی می دانست ، می رسد فصل بهار
دختر شیر خدا ، شیر دل بود و قوی
می شناسند او را ، دختران علوی
در جوانی هم او ، دشمنی ها را دید
جانشین پدرش ، شد غریبانه شهید
بعد از آن کرب و بلا ، در میانسالی بود
کوفه از قتل حسین ، غرق خوشحالی بود
دید یک بار دگر ، قصد کشتن دارند
از علی بن حسین ، دشمنان بیزارند
حرف هایی را زد ، که همه فهمیدند
چه فریبی خوردند ، با که می جنگیدند
دشمنان خوار شدند ، با سخن های او
حفظ شد جان امام ، شیر بود این بانو
بعد از آن بود که شد ، چشم ها بارانی
کل دنیا گفتند ، یا حسین ادرکنی
دختر فاطمه است ، می شناسیم او را
او که همراه حسین ، بود در کرب و بلا
مادر چند شهید ، خواهر چند شهید
نوّه ، دختر ، حتی ، عمه ی چند شهید
آری آری آن زن ، حضرت زینب بود
او که حتی شب ها ، در نماز شب بود
او که آموخت به ما ، دختران علوی
جلوی دشمن ها ، شیر باشیم و قوی
می شناسیم او را ، می شناسند او را
نور چشمان علی(ع) ، یادگار زهرا(س)
شاعر : نهاندل