شعر کودکانه « یاد من باش »
26 اردیبهشت 1398 توسط خاله الهام
یاد من باش pdf
یک نفر دارد صدایم می کند
از پلیدی ها جدایم می کند
غرق احساس قشنگی می شوم
دختر خوب و زرنگی می شوم
آن صدای مهربان و رهنما
با اذان هر روز می گوید به ما
من خدایی زنده و پاینده ام
هدیه ها دارم برای بنده ام
بنده ی خوبم بیا نزدیک تر
عاشقم هستی ولی من بیشتر
در کلاس بندگی غایب نباش
نمره ی خوبی بگیر آخر نباش
با وضو ، با چادر گلدار و با
خنده ای بر لب به نزد من بیا
جانمازت را کمی خوش عطر کن
دوستانت را به معروف امر کن
یاد من باش و نمازت را بخوان
بنده ی خوبم کنار من بمان
سجده کن تا غرق زیبایی شوی
پیش چشم من تماشایی شوی
من خدایی می کنم تو بندگی
چند رکعت عاشقی دلدادگی
با نماز از غم رهایت می کنم
از پلیدی ها جدایت می کنم
با نماز ابلیس را از خود بران
بنده ی خوبم نمازت را بخوان
شاعر : نهاندل