شعر « عشق بی تاثیر »
20 شهریور 1397 توسط الهام عارفپور
عشق بی تاثیر
هر وقت و هرجایی در اوج عشق بودم
خالص ترین احساس را دیدی . ندیدی ؟
حال مرا جویا شوی می گویم آقا
حس اتاق مرگ را دیدی. ندیدی ؟
امید دارد دل که بر می گردی اما
عاشق به درد دل بریدن مبتلا شد
ساده در آغوش غریب مرگ افتاد
آقای من راز نبودت بر ملا شد
می خواستم همواره معشوق تو باشم
مست گناهی بودم و کردی به من اخم
ای وای بر من که ندیدم با گناهم
روی دل مولای خوبان می زنم زخم
ای وای بر این عشق بی تاثیر محبوس
ای وای بر این انتظار غرق طوفان
شرمنده گاهی با تکبر راه رفتم
من نا امیدت کردم آقای غریبان
شاعر : نهاندل