هرکاری را از متخصص آن بخواهید
هر کاری را از متخصص آن بخواهید
مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن! از آنچه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند، گفت: بر او هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی! مقصود از این سخن آن است، تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید، با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان، به خفت رای منسوب گردد.
ندهد هوشمند روشن رأی
به فرومایه کارهای خطیر
بوریا باف اگرچه بافنده است
نبرندش به کارگاه حریر
(گلستان سعدی)
ترجمه :
یه آقایی چشماش درد میگیره و به جای اینکه بره پیش دکتر آدم ها، میره پیش دکتر حیوونا. اون دکتره هم همون دارویی که توی چشم حیوونا میریزه رو توی چشم اون آقاهه می ریزه. آقاهه نابینا میشه و به خاطر همین میره پیش قاضی که از اون دکتره شکایت کنه. قاضیه هم بهش میگه تو خودت خر بازی درآوردی رفتی پیش دکتر حیوونا. یعنی هر کسی که بخواد مشکلش رو یه آدمی حل بکنه که اون آدم اون کار رو بلد نیست خودشو بدبخت می کنه.