درسنامه اخلاق (کودکان بالای 8 سال )
خلاصه، خدا اینارو گفت و بعدشم رو کرد به همه ی روحا و گفت: آی آدما ! حالا دیدین از بین شماها کیا از همه زودتر و بدون هیچ شک و تردیدی به من جواب بله دادن و تسلیم من بودن؟ محمد و علی و فرزندانش، حتی دیدین بعضی از پیامبرا، از پیامبرای دیگه هم زودتر به من جواب دادن و اراده هاشون قوی تر از بقیه پیامبرا بود. دیدین بعضی از شماها چقدر اراده هاتون قوی بود و سریع به من گفتین بله ولی بعضیاتون با من مخالفت کردین و گفتین نه؟
پس حالا که اینو دیدین، باید بدونین که وقتی زمانش رسید و وارد دنیای خاکی شدین، باید حرف اماما و پیامبرا رو گوش بدین تا زودتر شبیه من بشین. من به اونا مسئولیت سنگین و مهم ولایت و رهبری رو دادم چون از بین شماها، اونا همیشه اولین کسایی هستن که دستورات منو سریع انجام میدن.
بعدشم خدا آدمایی رو که باهاش مخالفت کرده بودن، یه گروه کرد و اسمشونو گذاشت اصحاب شمال. اونایی رو هم که باهاش موافقت کرده بودن، یه گروه کرد و اسمشونو گذاشت اصحاب یمین.
بچه ها وقتی خدا همه رو گروه بندی کرد، اصحاب شمال یهو شروع کردن به اعتراض و گفتن خدایا اصلا قبول نیست. یه بار دیگه از ما امتحان بگیر تا بهت ثابت کنیم که ما هم اراده هامون قویه و می تونیم مسئولیت سنگین ولایت و رهبری رو داشته باشیم. یعنی چی فقط اونا ولایت داشته باشن؟
خدا هم یه دفعه یه آتیش بزرگ درست کرد و به اصحاب شمال گفت : بهتون دستور میدم بپرین توی آتیش.
اصحاب شمال یهو ترسیدن و گفتن نه نه نه. ما نمی پریم. تو میخوای ما رو بسوزونی و مجازاتمون کنی چون باهات مخالفت کردیم.
خدا گفت من نمیخوام شما رو مجازات کنم. مگه نگفتین یه امتحان دیگه بگیر تا بهت ثابت کنیم هرچی تو بگی گوش میدیم؟ پس چرا بهم اعتماد ندارین و حرفمو گوش نمیدین؟ این یه دستوره. اگه ولایت رو میخواین بپرین توی آتیش.
اصحاب شمال حرف خدا رو باور نکردن و ترسیدن و سمت آتیش نرفتن.
بعد خدا به اصحاب یمین گفت : بهتون دستور میدم بپرین تو آتیش. یهو حضرت محمد و حضرت علی اول از همه و زودتر از همه پریدن توی آتیش و بعدشم امام های دیگه و بعدشم پیامبرا و بعدشم شیعیانشون. ولی آتیش سرد شد و همشون سالم و سلامت از آتیش بیرون اومدن.