درسنامه اخلاق (کودکان بالای 8 سال )
درس سوم : تاریخچه آفرینش انسان « دنیای دل مامان »
بچه ها وقتی زندگی ما توی دنیای ارواح و دنیای ذر تموم شد، خدا دنیای خاکی رو ساخت و بعدشم براش زمان قرار داد و قرار شد که هر کدوم از ماها، توی زمان های مختلفی وارد دنیای دل مامانمون بشیم. یکی امروز، یکی صد سال دیگه. یکی هزار سال دیگه، یکی مثلا دو میلیون سال دیگه. خلاصه که هر کدوممون توی یه زمان مشخصی وارد دنیای دل مامانمون بشیم و به مدت 9 ماه، اونجا زندگی کنیم و رشد کنیم و آماده بشیم واسه زندگی توی دنیای خاکی.
بچه ها ! دنیای دل مامان، یه دنیای تاریک و بدون نوره که اونجا خدا شروع میکنه به دادن یه عالمه نعمت بزرگ به ما. نعمت دست، نعمت پا، نعمت چشم، نعمت گوش، نعمت دهان، و یه عالمه نعمت دیگه. اما در مقابلش، خدا یه چیزی رو هم ازمون میگیره. اون چیه؟ حافظمونه. بچه ها خدا توی دنیای دل مامان، حافظه ی ما رو کاملا پاک می کنه تا هیچی از گذشته هامون یادمون نیاد. یعنی یادمون نیاد که وقتی توی دنیای ارواح و دنیای ذر بودیم، روح خوبی بودیم یا روح بدی بودیم. یادمون نیاد که اونجا چه جوری زندگی می کردیم. زندگی خوبی داشتیم یا زندگی بدی داشتیم. همه رو خدا پاک می کنه.
ولی به نظرتون چرا این کارو می کنه؟ خدایی که این همه نعمت خوب رو داره بهمون میده، چرا باید این نعمت خیلی مهم رو که حافظمون هست، ازمون بگیره؟ برای چی خدا این کارو می کنه؟ خب مگه چی میشه ما همه چیو یادمون باشه؟ « گفتگو کن»
بچه ها خدا برای این کارش دو تا دلیل داره:
دلیل اولش اینه که اون روحایی که روحای سالمی بودن، وقتی مهلت زندگیشون توی دنیای دل مامان تموم شد و وارد دنیای خاکی شدن، به خودشون مغرور نشن و فکر نکنن که دیگه لازم نیست واسه بهتر شدن تلاش کنن. نیان بگن همینقدری که خوب بودیم بسه. بلکه بگن از کجا معلوم ما توی دنیای ارواح هم روحای خوبی بودیم؟ پس بذار حداقل اینجا تلاش کنیم خوب بشیم تا اگه قبلا روحای بدی بودیم، لااقل اینجا کارامونو جبران کنیم.