• ورود 
  • اسلام، فاتح قلب هاست 

شعر « تعطیل فرج »

18 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

تعطیل فرج

 
ما ساده نبودیم ولی غربی ها
تخریب تفکر خدایی کردند

 

تحمیل تمدن سیاهی کم بود
تدبیر برای بی حیایی کردند

 

از داغی این تب تباهی روزی
تجویز شراب الکل و قلیان کردند

 

تا ترجمه کردیم هدف هاشان را
تهدید به جنگ و حمله بر ما کردند

 

تا قدرت و اقتدار ایران دیدند
از ترس سقوطشان ترور ها کرند

 

از رشد شمار مسلمین ترسیدند
مانع شده و لواط را مد کردند

 

در سنت ازدواج بی نظمی شد
مار و سگ و گربه همدم ما کردند

 

دل تشنه ی آزادی غربی ها گشت
آن روز که ماهواره را رو کردند

 

گفتند حواسشان به ما هست ولی
با دیدن موشکی تشنج کردند

 

ما هرچه به شیعیان از آن ها گفتیم
گفتند دروغ است و تجمع کردند

 

تاریخ دوباره غرق یک جریان شد
تا تفرقه بین دو مسلمان کردند

 

روزی که از این جنگ ضرر ها دیدیم
اصلا چه توجهی به ما می کردند ؟

 

ای شیعه که تعجیل فرج می خواهی
بودی تو که تعطیل فرج می کردند ؟

 

شاعر : نهاندل

شعر « بی بال و پر »

17 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

بی بال و پر

 
اَستَغفِرُکَ که بی تو از راه تو جا ماندم
از این که نمازِ بی توجه به تو می خواندم
 
استغفرکَ از این که در شوق گنه بودم
شرمنده خدا که بی تو گم کرده ی ره بودم
 
اما تو خدای من و من بنده ی تنهایت
بیچاره و مسکینم و محتاج سخن هایت
 
ویران شده حالِ منِ ویرانگرِ حالِ تو
می ترسم از اینجا نرسم من به وصال تو
 
می ترسم از آن لحظه که پرواز مرا خواهی
بی بال و پرم بینی و در لذت گمراهی
 
با توبه بر آنم که مرا بال و پری باشد
شاید که همین جمعه از آقا خبری باشد
 
بی تاب ظهورش شدم این درد ، فراگیر است
در بی خبری مانده ام این جمعه چه دلگیر است
 
با نیمه ی عمری که تلف کردم از این غفلت
خطّم زده ای شاید و ترسم ندهی مهلت
 
تنها تو خدایی و به غیر از تو که را دارم ؟
مولا که نیاید دل خود را به که بسپارم ؟
 
شاعر : نهاندل

شعر « یک شعله ی کوچک »

17 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

یک شعله ی کوچک

 
نهی کن از منکر از منکر نباید بگذری
برگ آفت دیده در یک باغ بی تأثیر نیست
 
جنگلی می سوزد از یک شعله ی کوچک بِدان
در وقوع جرم ، تنها پای مجرم گیر نیست
 
بی بدیل امر به معروف از امورِ واجب است
بی تفاوت بودن عاقل را پشیمان می کند
 
صبر می خواهد کمی اما بزرگ است اجر آن
دانه ای گل یک بیابان را گلستان می کند
 
یک نفر را هم اگر آگاه کردی کافی است
مردمِ ما هر کدام آیینه ی یکدیگرند
 
امر و نهی آمد که بُگریزیم از عادات غلط
آدم بد را به قیمت های اندک می خرند
 
آسمان آبی اگر هست از وجود رنگ نیست
نور خورشید آسمان را رنگ آبی می زند
 
صاحب الامر از بدی ها نهیمان کرد از ازل
نور یزدان قلب ما را رنگ پاکی می زند
 
زندگی تفسیر قرآن است و حبّ اهل بیت
عمر خود را باید اینجا بگذرانی ای جوان
 
با خدا یا بی خدا آخر به نزدش می روی
منکر و معروف می ماند برایت جاودان
 
شاعر : نهاندل

شعر « رگ ایمان »

17 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

رگ ایمان

 
رگ ایمان مرا خون شهادت جاریست
بگذر از رنگ و زبان ، وحدت ما اسلامیست
 
هر که تسلیم نشد ره به کجا خواهد برد
هر که تسلیم شهادت نشود خواهد مُرد
 
ما از این خانه گذشتیم به فرمان خدا
بی ریا ریخته ایم اشک برای شهدا
 
می خروشیم که ای دشمنِ در حال رصد
بهراسید از آن لحظه که مهدی برسد
 
و بترسید از آن لحظه که ما برخیزیم
جامه ی رزم به تن کرده قدم برداریم
 
همگی داوطلب شیعه ی اثنی عشری
که عَدُوٌ لِمَن عاداکُمِ ما هست عملی
 
شیعه یعنی که ابالفضل دو دستش برود
با لب تشنه به میدان شهادت بدود
 
خودش آبی نخورد چون لب مولا خشک است
گرچه دشمن پی شمشیر زدن بر مشک است
 
شیعیان حکم خدا روی زمین نگذارید
تا سر حرمله ها را ز بدن بردارید
 
شیعه معنا شده در منتقم ثار الله
فرج صاحب و مولای جهان یا الله

 

شاعر : نهاندل

شعر « غیر از خدا »

16 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

غیر از خدا

 
در دل دو راه داری ، دارای اختیاری
خواهی به سوی او باش ، یا بنده ای فراری
 
مرگ آور است دنیا ، پس جسم را فدا کن
خواهی بخوان خدا را ، یا ره ز او جدا کن
 
علمی برای ماندن ، جهلی برای مردن
حسی که می نماید ، راهی به دل سپردن
 
از راه خالق خود ، حتی گذر نداری
از عشق او به عبدش ، گویی خبر نداری
 
عبد خدا کجایی ؟ ، بیزاری از درستی ؟
هر جا روی تو هر دم ، مخلوق خالق هستی
 
نان از خدا گرفتی ، فرمان از او نبردی
یک شب گرسنه ماندی ، دل را به او سپردی
 
هر جا که رو کنی باز ، رو سوی خالق آری
می میری و کسی را ، غیر از خدا نداری
 
با این که شد معین ، راه درست و باطل
باز انتخاب با توست ، قاضی خدای عادل
 
یا ساده بندگی کن ، آزاد زندگی کن
یا پیرو هوس باش ، یک عمر بردگی کن
 
اما اگر بخواهی ، درس خداشناسی
رو کن به نام الله ، نادم ز ناسپاسی
 
اوج خداشناسی ، تفسیر حَسبیَ الله
قرآن نوشته در خود ، نام بقیة الله
 
شاعر : نهاندل

شعر « دل شده حیران »

16 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

دل شده حیران

 
چشمان پر از درد مرا دیده ای آقا
یابن الحسن ای صاحب من پس تو کجایی ؟
 
امّید ظهورت دل ویران مرا کشت
دل را چه کنم باز اگر این جمعه نیایی ؟
 
بدجور دلم کرده هوایت گل نرگس
اما به خدا بی خبری چاره ی دل نیست
 
یک دانه ی تسبیح عقیقم شده معدوم
آقا به خدا چاره ی آن دانه بَدَل نیست
 
گفتی فرج و عهد بخوانم که بیایی
بی خوابی صبح و فرج و عهد اثر کرد ؟
 
گفتی که بخوان ندبه که آرام بگیری
این ندبه ولی در دل من خوب اثر کرد
 
گفتی پسر فاطمه از نسل حسینی
از داغی گفتار تو آقا جگرم سوخت
 
بی عشق ظهور تو محال است شهادت
این دل به جز امید ظهور تو نیاموخت
 
آقا اگر اذنم بدهی خواهم از این پس
سلمان و کیان تو در این معرکه باشم
 
ای کاش بدانی دل من خواسته آقا
هنگام شهادت که در آغوش تو باشم
 
یابن الحسن از دوریَت این دل شده حیران
هر جمعه هوایی شده تا از تو بگویم
 
کز ما تو جدایی و جدا نیستی از ما
دیگر من از این غیبت کبری چه بگویم
 
شاعر : نهاندل

شعر « دلِ سنگی »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

دلِ سنگی

 
حیفِ این جمعه که بودی و ندیدیم تو را
ما به غیر از غم و اندوه چه دادیم تو را
 
در جهان گشته ام آقا ، تو فراموش شدی
دل ما مُرد و برایش تو سیه پوش شدی
 
معصیت ها دلِ دلتنگِ تو را کم کرده
رهبرم سید علی را پُرِ ماتم کرده
 
با هر عهدی که شکست از ره او جا ماندیم
باز قلب پسر فاطمه را سوزاندیم
 
ما مگر غیر ظهورش چه امیدی داریم ؟
عهد بستیم که تا آمدنش بیداریم
 
عهد بستیم و همان ثانیه باران بارید
و شبی آمد و مشغول گنه ما را دید
 
گرچه سنگیم ولی ساده شکستیم آقا
با دلِ سنگی خود پای تو هستیم آقا
 
گفتم این را که بدانی دلِ من تنگ شده
به زمین خوردم و پای دلِ من لنگ شده
 
اگر از دین خدا با همگان دم بزنم
حقِ من نیست به مولای خودم سر بزنم؟
 
بی ریا آمده ام تا تو مرا رد نکنی
آمدم ساده بگویی که چه باید بکنی
 
آمدم ساده بگویم همه جا گشت دلم
نه فقط سوی تو ، همسوی تو برگشت دلم
 
آمدم ساده بگویم که پر از درد شدم
منتظر مانده ام اما نکند سرد شدم ؟
 
جمعه باران نزد اما دل من می بارید
انتظاری که فقط جمعه شما را می دید
 
نه فقط جمعه که هر لحظه دلم منتظر است
دلِ بی تاب مگر لحظه شماری بلد است؟
 
شاعر : نهاندل

شعر « مرا خلاصه می کند »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

مرا خلاصه می کند

 
مرا خلاصه کرده ای که بی جواب مانده ام
نگاهِ بی سؤال تو مرا خلاصه می کند
 
دلی برای یاد تو ، تو بی خبر ز حال من
غریب و بی کس آمدم ، وَ عشق حماسه می کند
 
تمام خانه های شهر ، اجاره می شود ولی
وجودِ بی سجود تو مرا خلاصه می کند
 
دلی که با خدا شود ، دلِ شکسته می خرد
دلِ شکسته ی علی مرا خلاصه می کند
 
قسم به گام ناگهان و کفش خیس باغبان
نگاه سرد دیگران مرا خلاصه می کند
 
شبیه قایقی شدم میان رودخانه ها
وجود آب و تشنگی مرا خلاصه می کند
 
قسم به روح مردگان بی خدا نمی خورم
قسم به جان زنده ها مرا خلاصه می کند
 
دوباره می رود دلم به سوی چشم های او
نگاه ساده اش ولی مرا خلاصه می کند
 
دوباره می رسد دلم به جانماز باز او
همان کسی که با خدا مرا خلاصه می کند
 
چرا بگویم از کسی که بی نشانه می رود
همان که گام خسته اش مرا خلاصه می کند
 
شاعر : نهاندل
 

شعر « عشق و اکراه »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

عشق و اکراه

 
آن که شب ها می درخشاند جهان را ماه نیست
این جهان گویی ز حال صاحبش آگاه نیست
 
نام مهدی بر لب اما دل در اوج معصیت
ای مسلمانان مگر او حجتِ اَلله نیست
 
گرچه می بینید اما خانه را گم کرده اید
با صراة المستقیم هیچ آدمی گمراه نیست
 
تشنگی توفیق سرداران مهدی بود و هست
انتخاب از روی عشق است و در آن اکراه نیست
 
معصیت های شما روزی علی را هم شکست
آهِ دل با چاه گفتن قصه ای کوتاه نیست
 
کوفه هم مثل شما دم می زد از حب حسین
باید از خود می گذشت هیچ عاشقی خودخواه نیست
 
ای مسلمانان نباشید عاجز از احیای حق
گفتن از مهدی فقط تکلیف یک مداح نیست
 
در جواب آن که از ایران نمی داند بگو
هیچ جایی مثل این کشور شهادتگاه نیست
 
این همه گفتیم و می گوییم از این غیبت ولی
باز هم با مهدیِ زهرا کسی همراه نیست
 
دیر می آیید و زود از پیش آقا می روید
محضر صاحب زمان تنها زیارتگاه نیست
 
آنکه می خواهد امامش را بگوید یا علی
جای سرداران مهدی در ندامتگاه نیست
 
شاعر : نهاندل

شعر « به یاد »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

به یاد

 
به یاد نفس های خاکی مردان غیرت
به یاد جوانان زخمی ولی با بصیرت
 
به یاد سر و دست و آمادگی ، مین و میدان
به یاد سخن های بی انحراف شهیدان
 
به یاد دفاعی که با یاعلی شد مقدس
مدد های غیبی و پیمانی از ذات اقدس
 
به یاد اسیران جا مانده در خاک غربت
شهیدان گمنام و گمگشته در عصر غیبت
 
خدایی که با یاریش وعده ای شد محقق
و شب زنده داران لب تشنه در جبهه ی حق
 
به یاد دیاری که خاکش شد آغوش پیکر
همان خاک سردی که سجاده می گشت و سنگر
 
به لب تشنگانی که سیراب از آینده گشتند
همانان که با یا حسین از خوشی ها گذشتند
 
به یاد همان ها که در یاد ما جا ندارند
همانان که تسلیم فرمان پروردگارند
 
شاعر : نهاندل
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

دعای فرج

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

جستجو

موضوعات

  • داستان برای نوجوانان
  • سعدی/داستان
  • شعر
  • کودک/اخلاق
  • کودک/بازی
  • کودک/تاریخ
  • کودک/حدیث
  • کودک/زبان قرآن
  • کودک/شعر
  • کودک/قصه
  • کودک/نقاشی

سایت های کاربردی

  • آی بانو / غذای مادر و کوک
  • کلینیک مامایی ریحانه سنتر
  • حامین مدیا
  • فرزند ایران
  • اعجاز قرآن
  • نور / پایگاه جامع تاریخ
  • نور / پایگاه جامع امیرالمومنین
  • نور / جامع الاحادیث
  • نور / ویکی نور
  • استاد حسن رحیم پور ازغدی
  • استاد علی ملکی / ترجمه خواندنی قرآن
  • نور / بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام
  • سایت رسمی امام خامنه ای (مدظله العالی)
  • سایت ولاء صدیقه
  • نصر تی وی
  • سایت یک فیلم
  • مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی
  • پایگاه اطلاع رسانی حوزه
  • اسلام کوئست نت
  • بازار کتاب رایگان قائمیه اصفهان
  • باشگاه خبرنگاران جوانان
  • پورتال امام خمینی
  • سایت رهیافته وابسته به انجمن شهید ادواردو آنیلی
  • سایت عهد عتیق و جدید به زبان اصلی
  • سایت فرهنگی تبلیغی حرم مطهر رضوی
  • استاد علیرضا پناهیان
  • استاد علی اکبر رائفی پور/مصاف
  • استاد احسان عبادی/مهدویت
  • پایگاه جامع فرق ادیان مذاهب

وبلاگ یوم المصیر

آخرین مطالب

  • عالم دین رو از کجا بشناسم؟
  • درس ششم : قیامت (بالای 8 سال)
  • درس 7 : حضرت هود(ع) و قوم عاد
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس