11 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
مرگ و عصیان
جنگ و طوفان بلا ، دردی به پهنای سَماء
اَرضِ خونین و غریبی های مردی رهنما
خیزشی سرشار از بینش ، شکوهی بی نظیر
موج بیداری ، رهایی بخش میلیون ها اسیر
از تباهیها ، سیاهیها، گذشتن واجب است
آی مردم ، وقت برگشت امام غایب است
این جهان دارد نفسهایش به سامان میرسد
دولت مستکبران کارش به پایان می رسد
جاهلان با دست خالی نزد مولا میروند
عاقلان با رمز یا حیدر به بالا میروند
چشمهای می جوشد از هر گوشه ی این سرزمین
حال دنیا را نپرسید هیچ کس در این زمین
حال این دنیا خراب و حال انسان ها خراب
عده ای مست موادّ و عده ای مست شراب
عده ای در حال جاسوسی به نفع دشمنان
عده ای درگیر پول و عده ای محتاج نان
درد و بیماری و اصلاً موجی از مرگ سفید
مرگ سرخِ مردمِ مظلوم و میلیون ها شهید
دیدم آن طفلی که سرتا پا به خون آغشته بود
دولت منجی نما او را به ناحق کشته بود
اشک های مادر او سوژه ی عکاس شد
شادی دنیا ولیکن سهم یک رقّاص شد
چادر مشکی ز سر ها رفت و فحشا زد کمین
چشم خود را بیشتر بگشا ، حقیقت را ببین
جشن و غوغا هست ، امّا شادی اصلی کجاست؟
خودکشی ، افسردگی ، دیوانگی،مشکل کجاست؟
از زیان زلزله ، باد شدید ، آتشفشان
یک نفر حتی قوی مردان نمی یابند امان
مرگ پشتِ مرگ و عُصیان پشتِ عُصیان ، قصهبس
گرچه باز احوال دنیا را نپرسید هیچ کس
شاعر : نهاندل