درس چهارم : دنیای خاکی ( بالای 8 سال)
خب وقتی ما ندونیم بیماریمون چیه، چطوری باید درمانش کنیم؟ حتی دکترا هم وقتی میریم پیششون، اول باید بدونن بیماری ما چیه که دارو بهمون بدن دیگه. ولی ما که نمی دونیم روحمون الآن چه بیماری هایی داره. پس چیکار کنیم؟ ( بذار بچه ها یکم خودشون حدس بزنن )
بچه ها دیدین وقتی میرین دکتر، دکتر برای اینکه بفهمه بیماری ما چیه، ازمون آزمایش خون میگیره یا از یه جایی از بدنمون مثل مغز استخوان و این چیزا نمونه برداری می کنه؟ این آزمایشا خیلی درد دارنا ولی عوضش باعث میشن ما بیماریمونو بفهمیم.
خدا هم توی این دنیا برای اینکه ما بفهمیم چه بیماری ای داریم، ازمون آزمایش میگیره. اما آزمایش خدا با آزمایش دکترا فرق می کنه. خدا توی قرآن میگه من شما رو با جنگ و فقر و مریضی و مرگ و خشکسالی و سیل و این چیزا آزمایش می کنم. امتحان می کنم.(155 - بقره )
اینا خیلی درد دارنا، اصلا اشکمون درمیاد، ولی عوضش باعث میشن که ما بفهمیم بیماریمون چیه و درمانش کنیم.
مثلا بچه ها فرض کنین خدا به یه دلیلی توی یه شهری زلزله میاره. خدا با این زلزله، همه ی آدمارو آزمایش و امتحان می کنه تا بیماری هاشون آشکار بشه و برن دنبال درمانش.
مثلا بعضی از آدما بدو بدو میرن به مردم زلزله زده کمک می کنن و به خاطر همینم همه میگن واااااای چه آدمای خوبی. بعد یهو این آدما می بینن که دارن به خاطر تعریفایی که ازشون میشه مغرور میشن. همینجاست که اینا میفهمن توی روحشون بیماری غرور هست.
بعد، یه عده از آدما هم به جای کمک، میشینن تو خونه و میگن : هه! حتما مردم اون شهر، یه گناهی کردن که خدا با زلزله مجازاتشون کرده. میخواستن گناه نکنن. خودشون خواستن بد باشن. بد بودن و خدا هم حالشونو گرفت. این آدما هم یهو می فهمن که توی روحشون بیماری سرزنش کردن هست.