درس چهارم : دنیای خاکی ( بالای 8 سال)
بعد یه عده از آدما که توی زلزله زنده موندن اما خانوادشونو از دست دادن، شروع می کنن به دعوا با خدا و اینام یهو میفهمن که توی روحشون بیماری بی صبری و کم تحملی هست.
خلاصه که خدا با یه زلزله، همه رو آزمایش می کنه و با این آزمایش، بیماری های مام خودشونو نشون میدن و آشکار میشن.
حالا ما دو تا راه در برابر اینا داریم: یا اینکه بریم سراغ درمانشون و روحمونو پاک کنیم. یا اینکه اهمیتی بهش ندیم و بذاریم این بیماری هی شدید و شدیدتر بشه و ما رو از خدا دور کنه.
پس بچه ها یه کاری که خدا توی دنیای خاکی برای ما انجام داده اینه که آروم آروم، بیماری هامونو با بلاهایی مثل فقر و زلزله و جنگ و خراب شدن محصولات باغ و این چیزا بهمون یادآوری می کنه. حتی ممکنه با یه زمین خوردن ساده یا با پریدن غذا توی گلو هم بیماری هامونو به یادمون بیاره تا ما چیکار کنیم؟ بریم سراغ درمانشون.
بچه ها هر وقت یه بلایی سرتون اومد، نگین خدا چه ظالمه که این بلا رو سرم آورده. چون شما الآن خیلی با آدمای دیگه فرق دارین. شما الآن دیگه یه دلیل این بلاها رو یاد گرفتین. پس بلایی اگه سرتون اومد، سریع یادتون بیاد که خدا داره ازتون آزمایش می گیره تا بیماریتونو نشونتون بده. اینجا شما باید به سه تا چیز توجه کنین. فکرتون. حرفاتون و رفتارتون. ببینید توی این بلایی که سرتون اومده، شما فکرای بدی به سرتون میزنه، یا حرف بدی به زبونتون میاد، یا رفتار بدی ازتون سر میزنه. اون چیز بدی که ازتون سر میزنه، همون بیماری شماست. حالا برین دنبال درمانش تا روحتون سالم بشه و شبیه خدا بشین.
بچه ها اینم بگم که اگه ما همیشه حرف خدا و پیامبرا رو گوش میدادیم و روحای سالمی داشتیم، خیلی از این بلاها توی دنیا سرمون نمیومد. مثل کسی که اگه همیشه از بدن خودش مراقبت میکرد تا مریض نشه، هیچ وقت مجبور نمیشد درد آمپول و سرم و تلخی قرص و شربت و بوی بد بیمارستان رو تحمل کنه تا خوب بشه.
این بلاها برای ما مثل همون قرص و آمپول میمونن که دکتر از روی دلسوزی و دل رحمی و محبت و عشقش به ما میده و اگه ما ازشون درست استفاده کنیم، می تونیم سالم بشیم.
و اینم بگم که بچه ها، آشکار شدن بیماری، فقط یه دلیل بلاهاییه که توی دنیا سرمون میاد. بلاها ممکنه چند تا دلیل دیگم داشته باشن که مربوط به درس ما نیست.