• ورود 
  • اسلام، فاتح قلب هاست 

بهتر بود تو هم می خوابیدی

05 مهر 1398 توسط الهام عارفپور

 

بهتر بود تو هم می خوابیدی

یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی، شب خیز و مولع زهد و پرهیز، شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحَف عزیز بر کنار گرفته و طایفه ای گرد ما خفته، پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه ای بگزارد؛ چنان خواب غفلت برده اند که گویی نخفته اند که مرده اند؛ گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی، به از آن که در پوستین خلق افتی!

 

ترجمه :

یادم میاد که وقتی بچه بودم خیلی عبادت می کردم و شب زنده داری می کردم. یکی از همون شب ها که پیش پدرم نشسته بودم و قرآن می خوندم، دیدم که آدمایی که اطراف ما هستن، همشون گرفتن خوابیدن و عبادت نمی کنن.

به پدرم گفتم که پدر جان! نگاه بکنن ببین حتی یه نفر از این ها هم بیدار نمیشن که حداقل دو رکعت نماز بخونن. یه جوری گرفتن خوابیدن که انگار مردن.

پدرم بهم گفت که عزیز بابا! تو هم بهتر بود که می گرفتی می خوابیدی تا الآن که بیداری و عیب و ایراد اونا رو میگی و خودتو بهتر از اونا می دونی.

 

عبادت حیوانات

05 مهر 1398 توسط الهام عارفپور

 

عبادت حیوانات

یاد دارم که شبی در کاروانی همه شب رفته بودم و سحر در کنار بیشه ای خفته. شوریده ای که دران سفر همراه ما بود نعره ای برآورد و راه بیابان گرفت و یک نفس آرام نیافت. چون روز شد گفتمش آن چه حالت بود؟ گفت بلبلان را دیدم که بنالش در آمده بودند از درخت، و کبکان از کوه، و غوکان در آب و بهایم از بیشه. اندیشه کردم که مروّت نباشد همه در تسبیح و من به غفلت خفته.

دوش مرغی به صبح می‌نالید
عقل و صبرم ببرد و طاقت و هوش
یکی از دوستان مخلص را
مگر آواز من رسید به گوش
گفت باور نداشتم که ترا
بانگ مرغی چنین کند مدهوش
گفتم این شرط آدمیت نیست
مرغ تسبیح گوی و ما خاموش

 

ترجمه :

یادم میاد که یکی از شب ها، ما کل شب رو راه رفته بودیم و سحر که شد، از خستگی کنار یه بیشه خوابیدیم. یه آدمی که توی اون سفر با ما همراه بود و حال پریشونی داشت یه دفعه شروع می کنه به داد زدن و میره سمت بیابون.

وقتی هوا روشن شد ازش پرسیدم که چرا دیشب اون شکلی شده بودی؟ چرا حالت پریشون بود؟

گفت که من دیشب دیدم که بلبل ها صداشون از سمت درخت ها میاد. دیدم که کبک ها صداشون از سمت کوه ها میاد. دیدم که قورباغه ها صداشون از سمت آب میاد. دیدم که حیوونا صداشون از سمت بیشه میاد.

با خودم فکر کردم و دیدم که نامردیه که همه دارن خدا رو عبادت می کنن و من انقدر راحت گرفتم خوابیدم.

دیشب تا صبح یه پرنده آواز می خوند که نتونستم تحمل کنم و حالم پریشون شد. یکی از دوستای صمیمیم صدای منو شنید و گفت که باور نمی کردم که صدای یه پرنده انقدر روی تو تأثیر بذاره. منم بهش گفتم که این نامردیه که پرنده ها خدا رو عبادت بکنن و من این کارو نکنم.

 

دوستی با دشمن

31 خرداد 1398 توسط الهام عارفپور

 

دوستی با دشمن

حلم شتر چنان که معلوم است ، اگر طفلی مهارش گیرد و صد فرسنگ بَرَد ، گردن از متابعتش نپیچد ، اما اگر درّه ای هولناک پیش آید که موجب هلاک باشد و طفل آن جا به نادانی خواهد شدن ، زمام از کفش در گسلاند و بیش مطاوعت نکند که هنگام درشتی ملاطفت مذموم است. و گویند : دشمن به ملاطفت دوست نگردد بلکه طمع زیادت کند.

کسی که لطف کند با تو خاک پایش باش

وگر ستیزه برد در دو چشمش آکن خاک

سخن به لطف و کرم با درشتخوی مگوی

که زنگ خورده نگردد به نرم سوهان پاک

 

ترجمه :

شتر انقدر صبر و بردباری داره که اگه حتی یه بچه هم افسارشو بگیره و چندین کیلومتر راهش ببره ، بازم راه میره و از بچه اطاعت می کنه. اما اگه یهو برسه به یه دره ی وحشتناک که میدونه اگه بیفته توش میمیره، دیگه از بچه اطاعت نمی کنه و هرچقدرم بچه تلاش کنه که شتر رو حرکت بده ، اون شتره دیگه حرکت نمی کنه و جلو نمیره. چون نمیشه با کسی که میخواد تو رو به کشتن بده مهربون بود و حرفشو گوش کرد. میگن که اگه به دشمن محبت بکنی، دوستت نمیشه بلکه ازت می خواد که همه چیزتم در اختیارش بذاری.

اگه کسی بهت محبت کرد تو هم همه چیزتو فداش کن ولی اگه باهات دشمنی کرد طوری رفتار کن که دیگه جرئت نکنه باهات دشمنی کنه. از آدم زورگو و بداخلاق انتظار نداشته باش که بخشنده و مهربون باشه. آهن یه جور فلزه و به خاطر همینم وقتی که دچار زنگ زدگی میشه فقط باید با یه فلز دیگه « یعنی سوهان » زنگشو برطرف کرد.

کجا حرف کجا سکوت

26 اردیبهشت 1398 توسط الهام عارفپور

 کجا حرف؟ کجا سکوت؟

نادان را بِه از خاموشی نیست، وگر این مصلحت بدانستی نادان نبودی.

چون نداری کمال فضل آن بِه

که زبان در دهان نگه داری

آدمی را زبان فضیحه کند

جوز بی مغز را سبکساری

***

خری را ابلهی تعلیم می داد

بر او بر صرف کرده سعی دائم

حکیمی گفتش ای نادان چه کوشی؟!

در این سودا به ترس از لوم لایم

نیاموزد بهایم از تو گفتار

تو خاموشی بیاموز از بهایم

 

ترجمه :

آدمی که چیزی رو نمی دونه بهتره که سکوت کنه و حرفی نزنه. اگه اون آدم می فهمید که سکوت کردن به نفعشه و به خاطر همینم حرف نمی زد، اونوقت مردم نمی فهمیدن که اون آدم هیچ چیزی رو نمی دونه و به خاطر همینم بهش نمی گفتن نادان.

اگه درباره ی چیزی آگاهی و دانش نداری بهتره که حرفی نزنی. چون اگه حرف بزنی، بی سوادیت معلوم میشه و آبروت میره. مثل گردو که اگه وزنش سبک باشه مردم می فهمن که توش مغز گردو نیست و اونو نمی خرن، آدمم اگه چیزی رو ندونه و دربارش حرف بزه، مردم می فهمن که تو سرش خالیه و مغز نداره و به خاطر همینم آبروش میره و دیگه کسی بهش محلش نمیذاره.

یه آدم نادون، هی تلاش می کرد به خرش حرف زدن یاد بده ولی خره یاد نمی گرفت حرف بزنه. یه آدم آگاه و حکیمی میاد پیشش و میگه ای آدم نادون! آخه این چه کاریه که داری انقدر براش تلاش می کنی؟!! حداقل از آدمایی که به خاطر این کار سرزنشت می کنن بترس. این حیوون از تو حرف زدن یاد نمی گیره ولی تو حرف نزدن رو از این حیوون یاد بگیر.

پول یا هنر

23 فروردین 1398 توسط الهام عارفپور

 پول یا هنر

حکیمی پسران را پند همی داد که : جانان پدر! هنر آموزید که ملک و دولت دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر بر محل خطر است. یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمه ی زاینده است و دولت پاینده. وگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد ، که هنر در نفس خود، دولت است؛ هر جا که رود قدر بیند و در صدر نشیند؛ و بی هنر لقمه چیند و سختی ببیند.

 

ترجمه :

سعدی میگه یه دانشمندی پسرای خودشو نصیحت می کنه و میگه که عزیزان پدر ! یه هنری ، یه کاری رو یاد بگیرید چون نمیشه به پول و ثروت دنیا اعتماد کرد. مثلا وقتی میرین مسافرت، پول و ثروتتون به خطر میفته. ممکنه دزد اونا رو بدزده یا این که خودتون آروم آروم از پولتون استفاده بکنید و تموم بشه.

اما کار و هنر مثل یه چشمه می مونه که همیشه در حال جوشیدنه. اگه یه آدمی که هنر یا کاری رو بلده ، فقیر بشه و پولشو از دست بده ناراحت نمیشه چون هنرشو از دست نداده. می تونه دوباره از هنرش استفاده بکنه و پول در بیاره. هر جا که بره قدرشو می دونن و بهش احترام میذارن. ولی آدمی که هیچ هنر و کاری رو بلد نیست اگه فقیر بشه و پولشو از دست بده با سختی می تونه دوباره پول در بیاره.

 

علت منفور بودن عقرب

19 بهمن 1397 توسط الهام عارفپور

 علت منفور بودن عقرب

در تصانیف حکما آورده‌اند که کژدم را ولادت معهود نیست چنان که دیگر حیوانات را، بل احشای مادر را بخورند و شکمش را بدرند و راه صحرا گیرند و آن پوست‌ها که در خانه کژدم بینند اثر آنست. باری این نکته پیش بزرگی همی‌گفتم، گفت دل من بر صدق این سخن گواهی می دهد و جز چنین نتوان بودن در حالت خردی با مادر و پدر چنین معاملت کرده‌اند لاجرم در بزرگی چنین (مقبلند و محبوب=تحریف شده )

پسری را پدر وصیت کرد
کای جوان بخت یادگیر این پند
 
هر که با اهل خود وفا نکند
نشود دوست روی و دولتمند

 

ترجمه :

سعدی میگه دانشمندان زیادی گفتن که عقرب مثل حیوونای دیگه به دنیا نمیاد. زمانی که می خواد به دنیا بیاد اول هرچی که توی شکم مادرشه رو می خوره و مادرشو می کشه و بعد به دنیا میاد. اینو به یه دانشمند دیگه ای میگه و اون دانشمند هم میگه بله درسته و به خاطر همینه که انقدر مورد تنفر مردمه. چون با مادرش چنین رفتاری میکنه.

هرکاری را از متخصص آن بخواهید

19 بهمن 1397 توسط الهام عارفپور

 

هر کاری را از متخصص آن بخواهید

مردکی را چشم درد خاست، پیش بیطار رفت که دوا کن! از آنچه در چشم چارپای می کند در دیده او کشید و کور شد. حکومت به داور بردند، گفت: بر او هیچ تاوان نیست، اگر این خر نبودی، پیش بیطار نرفتی! مقصود از این سخن آن است، تا بدانی که هر آن که ناآزموده را کار بزرگ فرماید، با آنکه ندامت برد به نزدیک خردمندان، به خفت رای منسوب گردد.

ندهد هوشمند روشن رأی

به فرومایه کارهای خطیر

بوریا باف اگرچه بافنده است

نبرندش به کارگاه حریر

(گلستان سعدی)

 

ترجمه :

یه آقایی چشماش درد میگیره و به جای اینکه بره پیش دکتر آدم ها، میره پیش دکتر حیوونا. اون دکتره هم همون دارویی که توی چشم حیوونا میریزه رو توی چشم اون آقاهه می ریزه. آقاهه نابینا میشه و به خاطر همین میره پیش قاضی که از اون دکتره شکایت کنه. قاضیه هم بهش میگه تو خودت خر بازی درآوردی رفتی پیش دکتر حیوونا. یعنی هر کسی که بخواد مشکلش رو یه آدمی حل بکنه که اون آدم اون کار رو بلد نیست خودشو بدبخت می کنه.

دعای فرج

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

جستجو

موضوعات

  • داستان برای نوجوانان
  • سعدی/داستان
  • شعر
  • کودک/اخلاق
  • کودک/بازی
  • کودک/تاریخ
  • کودک/حدیث
  • کودک/زبان قرآن
  • کودک/شعر
  • کودک/قصه
  • کودک/نقاشی

سایت های کاربردی

  • آی بانو / غذای مادر و کوک
  • کلینیک مامایی ریحانه سنتر
  • حامین مدیا
  • فرزند ایران
  • اعجاز قرآن
  • نور / پایگاه جامع تاریخ
  • نور / پایگاه جامع امیرالمومنین
  • نور / جامع الاحادیث
  • نور / ویکی نور
  • استاد حسن رحیم پور ازغدی
  • استاد علی ملکی / ترجمه خواندنی قرآن
  • نور / بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام
  • سایت رسمی امام خامنه ای (مدظله العالی)
  • سایت ولاء صدیقه
  • نصر تی وی
  • سایت یک فیلم
  • مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی
  • پایگاه اطلاع رسانی حوزه
  • اسلام کوئست نت
  • بازار کتاب رایگان قائمیه اصفهان
  • باشگاه خبرنگاران جوانان
  • پورتال امام خمینی
  • سایت رهیافته وابسته به انجمن شهید ادواردو آنیلی
  • سایت عهد عتیق و جدید به زبان اصلی
  • سایت فرهنگی تبلیغی حرم مطهر رضوی
  • استاد علیرضا پناهیان
  • استاد علی اکبر رائفی پور/مصاف
  • استاد احسان عبادی/مهدویت
  • پایگاه جامع فرق ادیان مذاهب

وبلاگ یوم المصیر

آخرین مطالب

  • چیک و چیک
  • وقت حموم
  • عالم دین رو از کجا بشناسم؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس