• ورود 
  • اسلام، فاتح قلب هاست 

شعر « دل شده حیران »

16 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

دل شده حیران

 
چشمان پر از درد مرا دیده ای آقا
یابن الحسن ای صاحب من پس تو کجایی ؟
 
امّید ظهورت دل ویران مرا کشت
دل را چه کنم باز اگر این جمعه نیایی ؟
 
بدجور دلم کرده هوایت گل نرگس
اما به خدا بی خبری چاره ی دل نیست
 
یک دانه ی تسبیح عقیقم شده معدوم
آقا به خدا چاره ی آن دانه بَدَل نیست
 
گفتی فرج و عهد بخوانم که بیایی
بی خوابی صبح و فرج و عهد اثر کرد ؟
 
گفتی که بخوان ندبه که آرام بگیری
این ندبه ولی در دل من خوب اثر کرد
 
گفتی پسر فاطمه از نسل حسینی
از داغی گفتار تو آقا جگرم سوخت
 
بی عشق ظهور تو محال است شهادت
این دل به جز امید ظهور تو نیاموخت
 
آقا اگر اذنم بدهی خواهم از این پس
سلمان و کیان تو در این معرکه باشم
 
ای کاش بدانی دل من خواسته آقا
هنگام شهادت که در آغوش تو باشم
 
یابن الحسن از دوریَت این دل شده حیران
هر جمعه هوایی شده تا از تو بگویم
 
کز ما تو جدایی و جدا نیستی از ما
دیگر من از این غیبت کبری چه بگویم
 
شاعر : نهاندل

شعر « دلِ سنگی »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

دلِ سنگی

 
حیفِ این جمعه که بودی و ندیدیم تو را
ما به غیر از غم و اندوه چه دادیم تو را
 
در جهان گشته ام آقا ، تو فراموش شدی
دل ما مُرد و برایش تو سیه پوش شدی
 
معصیت ها دلِ دلتنگِ تو را کم کرده
رهبرم سید علی را پُرِ ماتم کرده
 
با هر عهدی که شکست از ره او جا ماندیم
باز قلب پسر فاطمه را سوزاندیم
 
ما مگر غیر ظهورش چه امیدی داریم ؟
عهد بستیم که تا آمدنش بیداریم
 
عهد بستیم و همان ثانیه باران بارید
و شبی آمد و مشغول گنه ما را دید
 
گرچه سنگیم ولی ساده شکستیم آقا
با دلِ سنگی خود پای تو هستیم آقا
 
گفتم این را که بدانی دلِ من تنگ شده
به زمین خوردم و پای دلِ من لنگ شده
 
اگر از دین خدا با همگان دم بزنم
حقِ من نیست به مولای خودم سر بزنم؟
 
بی ریا آمده ام تا تو مرا رد نکنی
آمدم ساده بگویی که چه باید بکنی
 
آمدم ساده بگویم همه جا گشت دلم
نه فقط سوی تو ، همسوی تو برگشت دلم
 
آمدم ساده بگویم که پر از درد شدم
منتظر مانده ام اما نکند سرد شدم ؟
 
جمعه باران نزد اما دل من می بارید
انتظاری که فقط جمعه شما را می دید
 
نه فقط جمعه که هر لحظه دلم منتظر است
دلِ بی تاب مگر لحظه شماری بلد است؟
 
شاعر : نهاندل

شعر « مرا خلاصه می کند »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

مرا خلاصه می کند

 
مرا خلاصه کرده ای که بی جواب مانده ام
نگاهِ بی سؤال تو مرا خلاصه می کند
 
دلی برای یاد تو ، تو بی خبر ز حال من
غریب و بی کس آمدم ، وَ عشق حماسه می کند
 
تمام خانه های شهر ، اجاره می شود ولی
وجودِ بی سجود تو مرا خلاصه می کند
 
دلی که با خدا شود ، دلِ شکسته می خرد
دلِ شکسته ی علی مرا خلاصه می کند
 
قسم به گام ناگهان و کفش خیس باغبان
نگاه سرد دیگران مرا خلاصه می کند
 
شبیه قایقی شدم میان رودخانه ها
وجود آب و تشنگی مرا خلاصه می کند
 
قسم به روح مردگان بی خدا نمی خورم
قسم به جان زنده ها مرا خلاصه می کند
 
دوباره می رود دلم به سوی چشم های او
نگاه ساده اش ولی مرا خلاصه می کند
 
دوباره می رسد دلم به جانماز باز او
همان کسی که با خدا مرا خلاصه می کند
 
چرا بگویم از کسی که بی نشانه می رود
همان که گام خسته اش مرا خلاصه می کند
 
شاعر : نهاندل
 

شعر « عشق و اکراه »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

عشق و اکراه

 
آن که شب ها می درخشاند جهان را ماه نیست
این جهان گویی ز حال صاحبش آگاه نیست
 
نام مهدی بر لب اما دل در اوج معصیت
ای مسلمانان مگر او حجتِ اَلله نیست
 
گرچه می بینید اما خانه را گم کرده اید
با صراة المستقیم هیچ آدمی گمراه نیست
 
تشنگی توفیق سرداران مهدی بود و هست
انتخاب از روی عشق است و در آن اکراه نیست
 
معصیت های شما روزی علی را هم شکست
آهِ دل با چاه گفتن قصه ای کوتاه نیست
 
کوفه هم مثل شما دم می زد از حب حسین
باید از خود می گذشت هیچ عاشقی خودخواه نیست
 
ای مسلمانان نباشید عاجز از احیای حق
گفتن از مهدی فقط تکلیف یک مداح نیست
 
در جواب آن که از ایران نمی داند بگو
هیچ جایی مثل این کشور شهادتگاه نیست
 
این همه گفتیم و می گوییم از این غیبت ولی
باز هم با مهدیِ زهرا کسی همراه نیست
 
دیر می آیید و زود از پیش آقا می روید
محضر صاحب زمان تنها زیارتگاه نیست
 
آنکه می خواهد امامش را بگوید یا علی
جای سرداران مهدی در ندامتگاه نیست
 
شاعر : نهاندل

شعر « به یاد »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

به یاد

 
به یاد نفس های خاکی مردان غیرت
به یاد جوانان زخمی ولی با بصیرت
 
به یاد سر و دست و آمادگی ، مین و میدان
به یاد سخن های بی انحراف شهیدان
 
به یاد دفاعی که با یاعلی شد مقدس
مدد های غیبی و پیمانی از ذات اقدس
 
به یاد اسیران جا مانده در خاک غربت
شهیدان گمنام و گمگشته در عصر غیبت
 
خدایی که با یاریش وعده ای شد محقق
و شب زنده داران لب تشنه در جبهه ی حق
 
به یاد دیاری که خاکش شد آغوش پیکر
همان خاک سردی که سجاده می گشت و سنگر
 
به لب تشنگانی که سیراب از آینده گشتند
همانان که با یا حسین از خوشی ها گذشتند
 
به یاد همان ها که در یاد ما جا ندارند
همانان که تسلیم فرمان پروردگارند
 
شاعر : نهاندل

شعر « لرزه ی ویرانگر »

15 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

لرزه ی ویرانگر

 
تا آیه ی بسم الله ، آغاز سخن باشد
از درد نگوید دل ، گفتار به حق باشد
 
با عرض سلام آقا ، آزاده ی دربندیم
از یاد خدا هرگز ، بیمار نمی گردیم
 
در راه عقاید ما ، در کوشش و پیکاریم
مُسلِم نشدیم اما ، هم سنگر عماریم
 
دستی به قلم داریم ، آن هم به فدای دوست
این لرزه ی ویرانگر ، از وحشت قهر اوست
 
در مسجد یار آقا ، یادی ز غریبان کن
امّید ظهور از تو ، از ما طلب جان کن
 
ما حب علی داریم ، روی از تو نگردانیم
آیینه ی یار هستی ، ما گوش به فرمانیم
 
آقا تو که می دانی ، سخت است حیات اما
گفتند که کم مانده ، تا روز نجات ما
 
از درد فراق یار ، گفتی تو به ما آقا
گفتی و نهان کردی ، رنجوری خود آقا
 
می دانم امام من ، رنجیده تو از مایی
درد تو به جان من ، امید جوان هایی
 
دانم اگر این کشور ، بی خامنه ای باشد
این امنیت و وحدت ، می میرد و می پاشد
 
مردم اگر آگاهید ، از آنچه که می گویم
بی وقفه به پا خیزید ، من قصه نمی گویم
 
از دامن امریکا ، نسلی شده آدمکش
هر اسلحه صد انسان ، بی رحم و برادر کش
 
در کشتن انسان ها ، یاغی گر و بی رحم اند
زن باشد و یا دختر ، ناموس نمی فهمند
 
این کشور امانش را ، از لطف خدا دارد
در کشور همسایه ، خون است که می بارد
 
شاعر : نهاندل

شعر « عبا مشکی »

14 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

عبا مشکی

 
زین پس به جز اذکار و علوم هیچ نگویم
باید بشوم مخلص اگر بنده ی اویم
 
آرام نمی گیرم و در خلوت هر شب
می گویم امان از من و از معصیت لب
 
تنها که قدم می زنم از کوچه به مسجد
می بینم همان مرد عبا مشکی ساجد
 
می بینم عصایی پرِ از نور به دستش
او مست بهشت است و من اما پرِ آتش
 
با زمزمه ای زیر لب آن مرد بهشتی
می گفت ز بیداری شب ساده گذشتی
 
می گفت دل از ذکر خدا می شود آرام
بگذار که با یاد خدا بگذرد ایام
 
می گفت از آیینه بپرس عبد خدا کیست
تصویر مجازیّ خدا در تو چرا نیست ؟
 
انگار نه انگار تو مخلوق خدایی
دلبسته ی خواب سحری یا که ز مایی ؟
 
من تشنه ندیدم که پیِ آب نباشد
ماه از سر شب باشد و مهتاب نباشد
 
دلدار ندیدم به دلش سخت بگیرد
معشوقِ کسی باشد و از شوق نمیرد
 
می گفت به دنبال حیات دل خود باش
احیا که شدی سِرّ خدا را نکنی فاش
 
از سجده بگیر آیه ی نورانیتت را
با سجده نشانش بده انسانیتت را
 
شاعر : نهاندل

شعر « چه کنم ؟ »

14 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

چه کنم ؟

 
یار من رفته خدا با دلِ تنگم چه کنم ؟
ماه پنهان شده با دیده ی تارم چه کنم ؟
 
یک نفر بود ، ولیکن همه کس بود مرا
نفسم رفته خدا ، نبض ندارم چه کنم ؟
 
مست عشقی شده بودم که تو یادم دادی
یوسفم رفت و دگر نیست کنارم چه کنم ؟
 
نسپاری به دلم مهر کسی را به جز او
هیچ کس را به جز او دوست ندارم چه کنم ؟
 
اشک شور است ، خدا زخم دلم می سوزد
بی قرارم اگر از غصه نبارم چه کنم ؟
 
در شگفتم که چرا فاصله را ساخته ای
روی این فاصله ها پا نگذارم چه کنم ؟
 
دل سپردم به دعایی که جوابی نگرفت
سینه ام تنگ شده تحت فشارم چه کنم ؟
 
مَحرَم سِرّ دلم بود و تو می دانستی
رفت و من محرم اسرار ندارم چه کنم ؟
 
دوریَش می کُشد آخر منِ بی حوصله را
لحظه و ثانیه را گر نشمارم چه کنم ؟
 
مرز ها یک شَبه محبوب مرا دزدیدند
من از آن شب پی آرام و قرارم چه کنم ؟
 
عاشقی خاطره ای بیش نبود اما من
بَرده ی عشقم و در فکر فرارم چه کنم
 
چشم بارانی و دلتنگی و پلکی خسته
نظری کن به دلم یار ندارم چه کنم ؟
 
شاعر : نهاندل
 

شعر « راز جانبازی »

14 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

راز جانبازی

 
هشت سال ایران ما در گیر و دار جنگ بود
رأی ما تنها در آن دوران گریز از ننگ بود
 
آمدند ایران ما را هم به نام خود کنند
شاید آن جا جا برای سرخوشیشان تنگ بود
 
هشت سال ایران ما با رنگ عاشورا گذشت
سخت بود و با امام این درد ها کمرنگ بود
 
هرچه دشمن پای ما را بُرد ، سرپا تر شدیم
با اطاعت از خمینی پای دشمن لنگ بود
 
این طرف جانی فدا شد بَهر استقلال ما
آن طرف تر کودکی بَهرِ پدر دلتنگ بود
 
پایداریّ زنان مّا از آن رو بود که
سازشان قرآن و ساز دشمنان آهنگ بود
 
نیست جای حیرت از بی رحمی این ناکسان
بس که می خوردند حرام احساسشان از سنگ بود
 
درد دل هایی که باقی مانده افشا می کند
راز جانبازی حیات نسل نوفرهنگ بود
 
سال ها بگذشت هنوز اما حقیقت زنده است
این که رأی ما در آن دوران گریز از ننگ بود
 
شاعر : نهاندل

شعر « سنگ مزار »

13 تیر 1397 توسط الهام عارفپور
 

سنگ مزار

 
غم پیله تنید ، پاره کردیم آن را
پروانه شدیم تا به گل ها برسیم
 
دیدیم که عشق ، هر کجا رفت شکست
پس یار شدیم ، تا به دل ها برسیم
 
افسانه نبود قصه ی یوسف مصر
باید که در عشق به زلیخا برسیم
 
فرهاد کجاست ؟ آن که جان داد در عشق
مجنون نشدیم تا به لیلا برسیم
 
مقصود دل است بوده و خواهد بود
باشد که در عشق به بلندا برسیم
 
خاکی نشدیم محض نیرنگ و ریا
ما در سفریم ، تا به تقوا برسیم
 
از قله ی کوه تا زمین راهی نیست
جاری شده ایم تا به دریا برسیم
 
از غم برهیم تا هدف گم نشود
امروز گذشت تا به فردا برسیم
 
باید چو شهید جان ما را بخرند
پر باز کنیم تا به بالا برسیم
 
در سنگ مزار ، این سخن حک شده بود
ما عبد شدیم تا به مولا برسیم
 
شاعر : نهاندل
  • 1
  • ...
  • 3
  • 4
  • 5
  • 6
  • 7
  • 8
  • ...
  • 9
  • ...
  • 10
  • 11
  • 12
  • 13
  • 14

دعای فرج

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

جستجو

موضوعات

  • داستان برای نوجوانان
  • سعدی/داستان
  • شعر
  • کودک/اخلاق
  • کودک/بازی
  • کودک/تاریخ
  • کودک/حدیث
  • کودک/زبان قرآن
  • کودک/شعر
  • کودک/قصه
  • کودک/نقاشی

سایت های کاربردی

  • آی بانو / غذای مادر و کوک
  • کلینیک مامایی ریحانه سنتر
  • حامین مدیا
  • فرزند ایران
  • اعجاز قرآن
  • نور / پایگاه جامع تاریخ
  • نور / پایگاه جامع امیرالمومنین
  • نور / جامع الاحادیث
  • نور / ویکی نور
  • استاد حسن رحیم پور ازغدی
  • استاد علی ملکی / ترجمه خواندنی قرآن
  • نور / بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام
  • سایت رسمی امام خامنه ای (مدظله العالی)
  • سایت ولاء صدیقه
  • نصر تی وی
  • سایت یک فیلم
  • مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی
  • پایگاه اطلاع رسانی حوزه
  • اسلام کوئست نت
  • بازار کتاب رایگان قائمیه اصفهان
  • باشگاه خبرنگاران جوانان
  • پورتال امام خمینی
  • سایت رهیافته وابسته به انجمن شهید ادواردو آنیلی
  • سایت عهد عتیق و جدید به زبان اصلی
  • سایت فرهنگی تبلیغی حرم مطهر رضوی
  • استاد علیرضا پناهیان
  • استاد علی اکبر رائفی پور/مصاف
  • استاد احسان عبادی/مهدویت
  • پایگاه جامع فرق ادیان مذاهب

وبلاگ یوم المصیر

آخرین مطالب

  • چیک و چیک
  • وقت حموم
  • عالم دین رو از کجا بشناسم؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس