ماجرای درخت مانچینیل
ماجرای درخت مانچینیل
بچه ها داستان ما درباره ی یه درخته به اسم مانچینیل. کی تاحالا درخت مانچینیل رو از نزدیک دیده؟
درخت مانچینیل سمی ترین درخت دنیاست. میوه هاش خیلی شبیه سیب کاله اما خب همه چیزش سمیه. میوه هاش، شاخه هاش، برگاش، همه چیزش. واسه همینم همیشه کنارش یه تابلو میزنن که مردم بشناسنش و نزدیکش نشن تا جونشون به خطر نیفته.
حالا درخت مانچینیل قصه ی ما که توی یه روستای خیلی خوشگل، کنار یه رودخونه ی پر از آب رشد کرده بود و اونجا زندگی میکرد، به خاطر همین چیزا، همیشه به درخت سیبی که چند قدم اون طرف ترش بود حسودی میکرد. چون میدید مردم روستا میان سمت درخت سیب، زیر سایه ش میشینن و کیف می کنن، میوه هاشو که پر از خاصیته میخورن. باهاش مربا درست می کنن. لواشک درست می کنن. کمپوت درست می کنن. برگه درست می کنن. سرکه درست می کنن. آب میوه شو میگیرن و میخورن و کلی کیف می کنن و آخرشم خدا رو واسه ی همه ی این نعمت هاش شکر می کنن. اما سمت اون هیچ وقت نمیان و ازش فرار می کنن. چون اون خیلی سمیه و اگه بهش دست بزنن میمیرن.