• ورود 
  • اسلام، فاتح قلب هاست 

درس 7 : حضرت هود(ع) و قوم عاد

31 شهریور 1403 توسط الهام عارفپور

درس هفتم:

خدا داستان حضرت هود رو توی قرآن برامون تعریف کرده که چیو بهمون یاد بده؟

بچه ها یادتونه گفتیم حضرت ادریس(ع) توی دوران پیامبریش، وعده ی اومدن یه پیامبری به اسم نوح(ع) و یه سیل بزرگ رو داده بود؟ حضرت نوح(ع) هم بعد از اینکه سیل تموم میشه و با آدمای با ایمان شروع می کنه به ساختن شهرای خیلی پیشرفته تر و باغ های خیلی سرسبزتر و آبادتر از قبل، برای اینکه مردم حسابی مراقب دین و ایمانشون باشن و یادشون نره که خدا این نعمت ها رو بهشون داده تا ازشون برای شبیه خدا شدن استفاده کنن، وعده ی اومدن پیامبری به اسم هود و یه باد سرد و وحشتناک به اسم صَرصَر رو میده و از مردم می خواد که هر وقت حضرت هود رو دیدن، بهش ایمان بیارن و حرفاشو گوش بدن. چون وقتی باد صرصر شروع به وزیدن کنه، تمام آدمای کافر رو نابود می کنه و فقط آدمای با ایمان هستن که زنده می مونن.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7· 8

درس 6 : حضرت نوح (ع)

25 مرداد 1403 توسط الهام عارفپور

درس ششم :

خدا داستان حضرت نوح رو توی قرآن برامون تعریف کرده که چیو بهمون یاد بده؟

خب بچه ها یادتونه سری قبل گفتیم یه پیامبر داشتیم به اسم حضرت ادریس که به مردم یاد داد چطوری لباس بدوزن و خونه بسازن و کشاورزی کنن؟

بچه ها اون زمانا به خاطر علم و دانش این پیامبر خدا، مردم صاحب شهرای خیلی زیبا و زندگی های راحت تری شده بودن. واسه همینم ممکن بود که انقدر از زندگی لذت ببرن که دیگه کلا یادشون بره چرا خدا این همه نعمت رو توی دنیا بهشون داده. یادشون بره که خدا زندگیشونو راحت تر کرده تا اونا بتونن راحت تر تلاش کنن تا شبیه خدا بشن.

واسه همینم خدا به حضرت ادریس گفت که باید به مردم هشدار بدی و بهشون بگی که حسابی مراقب ایمانشون باشن. چون شیطون بدجنس و حسود، در کمینه و ممکنه هر لحظه با یه نقشه ی جدید بیاد که اونا رو از خدا دور کنه.

حضرت ادریس هم میره به مردم خبر میده که ای مردم! قراره در سال های آینده یه پیامبری بیاد روی زمین به اسم نوح. در زمان نوح، یه سیل بزرگ، تمام کره ی زمین رو فرا میگیره و اون موقع هست که هرکسی که ایمانشو به خدا از دست داده باشه، توی اون سیل غرق میشه و مستقیم میره به جهنم. پس حسابی تا اون موقع، مراقب ایمان خودتون و بچه هاتون باشین.

خلاصه که بچه ها! حضرت ادریس حسابی مردم رو از اون اتفاق وحشتناکی که قراره در آینده بیفته، میترسونه تا حسابی مراقب ایمانشون باشن.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7

درس5: حضرت ادریس

28 تیر 1403 توسط الهام عارفپور

درس پنجم :

خدا توی قرآن درباره ی حضرت ادریس باهامون حرف زده که چیو بهمون یاد بده؟

بچه ها یکی از پیامبرایی که خدا اسمشو توی قرآن آورده، حضرت ادریسه. حضرت ادریس یه عالمه دانش بلد بود. دانش ستاره شناسی، پزشکی، ریاضی، خیاطی، ساختمون سازی و شهرسازی و خیلی چیزای دیگه. به خاطر همینم آدمایی رو که به هر کدوم از این دانش ها علاقه داشتن، دور خودش جمع می کرد و این دانش ها رو بهشون درس میداد. لابه لای درس دادنشم همشونو به خداپرستی دعوت می کرد و حرفای خدا رو بهشون یاد میداد.

حالا چرا به خداپرستی دعوت می کرد؟ مگه مردم خداپرست نبودن؟

نه بچه ها. نبودن. اون زمان، مردم، یه پادشاهی داشتن که کلی سحر و جادو از شیطون یاد گرفته بود و به خاطر همینم کلی قدرت بدست آورده بود و برای اینکه شیطون، این قدرتو ازش نگیره، اجازه نمیداد هیچکسی خدا رو بپرسته. این پادشاه تا می فهمید یکی خداپرست شده، سریع دستور میداد که بکشنش تا دیگه هیچکس جرئت نکنه بره سمت خداپرستی.

واسه همینم حضرت ادریس، مجبور بود مخفیانه و یواشکی، توی کلاسای ریاضی و ستاره شناسی و ساختمون سازی و خیاطی و پزشکیش، آدما رو به خداپرستی دعوت کنه. حتی آدماییم که خداپرست میشدن، مجبور بودن اعتقاداتشون رو از پادشاه مخفی کنن تا کشته نشن.

بچه ها اون پادشاه، به جز سحر و جادو، هیچی بلد نبود و به خاطر همینم کاری نمیکرد که زندگی مردم توی شهرا بهتر بشه. اما حضرت ادریس کلی علم و دانش بلد بود و آدمای اون زمان انقدر چیزای مختلفی از حضرت ادریس یاد گرفته بودن که تونسته بودن برای خودشون لباسای قشنگ بدوزن، خونه های قشنگ بسازن، باغ ها و زمین هاشونو سرسبز و پر از محصول کنن، با ستاره ها جهت ها رو پیدا کنن و بدون ترس از گم شدن، راحت به شهرای مختلف سفر کنن. خلاصه که به خاطر دانش حضرت ادریس، همه جا سرسبز  و زیبا شده بود و همه از زندگیشون خوشحال و راضی بودن.

صفحات: 1· 2· 3

درس 4 : هابیل و قابیل

03 تیر 1403 توسط الهام عارفپور

درس چهارم :

خدا داستان هابیل و قابیل رو توی قرآن برامون تعریف کرده که چیو بهمون یاد بده؟

بچه ها یادتونه توی درس قبلی گفتیم که خدا آدم و حوا رو برد توی یه بهشت کوچولو و اونجا یه چیزایی بهشون یاد داد و بعدشم قرار شد بیان روی زمین زندگی کنن؟

خب وقتی حضرت آدم و حوا اومدن روی زمین، اولش که نمیدونستن باید با همدیگه ازدواج کنن. به خاطر همینم حضرت آدم  توی ذهنش یه عالمه سوال درباره ی حوا داشت. این شد که یه دفعه رو کرد به خدا و ازش پرسید : خدایا این انسانی که کنار من آوردیش به دنیای خاکی کیه؟ چرا من وقتی نگاش می کنم انقدر آرامش میگیرم و حالم خوب میشه؟

خدا هم گفت : این انسان کسیه که تو باید اول بیای از من خواستگاریش کنی و بعدشم براش مهریه قرار بدی و بعدشم باهاش ازدواج کنی و تشکیل خانواده بدی.

حضرت آدم پرسید : من چیو باید مهریه ش کنم تا بتونم باهاش ازدواج کنم؟

خدا هم گفت: مهریه ی حوا، علم و دانشه. تو اگه می خوای با حوا ازدواج کنی، باید هر چیزی که من درباره ی خودم بهت یاد دادم رو به حوا هم یاد بدی.

خلاصه که حضرت آدم، مهریه رو قبول کرد و حوا رو از خدا خواستگاری کرد و بعدشم باهاش ازدواج کرد. یکم که گذشت، اونا صاحب یه عالمه بچه شدن. بچه هاشونم همشون دوقلو دوقلو، دختر و پسر بودن.

اسم یکی از پسرای حضرت آدم، قابیل بود و اسم یکیشونم هابیل. که هابیل خیلی پسر خوبی بود و حضرت آدم خیلی دوستش داشت اما قابیل نه. اون همش حسودی می کرد و کارای بدی انجام میداد و پدر و مادرشو اذیت میکرد. خلاصه که زیاد پسر خوبی نبود.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5

درس3: حضرت آدم (ع)

07 خرداد 1403 توسط الهام عارفپور

درس سوم:

خدا داستان حضرت آدم رو توی قرآن برامون تعریف کرده که چیو بهمون یاد بده؟

بچه ها یادتونه توی درس « دنیای دل مامان » گفتیم که خدا زمین رو ساخت و براش زمان قرار داد و قرار شد که هر کدوم از ما روح ها توی یه زمان مشخصی بیایم روی کره ی زمین زندگی کنیم؟ یادتونه؟

خب بچه ها حضرت آدم و حضرت حوا، اولین روح هایی بودن که قرار شد بیان روی کره ی زمین زندگی کنن. حضرت آدم یه آقا بود و حضرت حوا هم یه خانم. وقتی خدا تصمیم گرفت اونا بیان روی زمین، اول به فرشته هاش دستور داد که بیان روی زمین و خاک و باد و آب و آتیش رو با هم ترکیب کنن و بدن حضرت آدم رو باهاشون بسازن. وقتی بدن حضرت آدم ساخته شد، روح حضرت آدم وارد اون بدن شد و بهش جون داد و کاری کرد تا بتونه از جاش بلند شه.

همینکه حضرت آدم بلند شد، خدا به همه ی دنیا گفت که ای مخلوقات من! این یه انسانه. می بینید؟ این انسان، جانشین من روی زمینه. آی فرشته ها، آی جن ها، آی درخت ها، آی رودها، آی دریاها، آی حیوونا، شما همتون باید به آدم احترام بذارید و بهش سجده کنین.

صفحات: 1· 2· 3· 4· 5· 6· 7

درس2: دشمنی با پیامبرا

09 فروردین 1403 توسط الهام عارفپور

درس دوم: دشمنی با پیامبرا

بچه ها یادتونه توی درس قبلی در مورد این گفتیم که خدا یه آدمایی رو به عنوان پیامبر انتخاب کرده و بهشون مسئولیت داده که کره ی زمین و زندگی ما رو منظم نگه دارن و نذارن که شلخته بشه؟

حالا توی این درس، می خوایم ببینیم که پس چرا ما با اینکه 124 هزار تا پیامبر داشتیم ولی کره ی زمین منظم نمونده و همه چی توش بهم ریخته و شلخته شده. مثلا جنگ شده. آدما فقیر شدن. یه عالمه بیماری اومده. هوا آلوده شده. زمین پر از آشغال و آلودگی شده. یه جاهایی خشک و بی آب و علف شده. یه جاهایی انقدر بارون اومده که سیل شده. آدما بداخلاق شدن. همدیگه رو اذیت می کنن. انقدر کره ی زمین و زندگی ما بهم ریخته و شلخته شده که دیگه هیچکی نمی تونه از زندگی روی کره ی زمین لذت ببره. خب چرا؟ یعنی پیامبرا به وظیفشون عمل نکردن یا دلیلش یه چیز دیگه ایه؟ شما بگین ببینم به نظرتون چرا سیاره ی ما ، چرا زندگی ما ، انقدر بهم ریخته و نامنظم شده؟ ( گفتگو کن )

بچه ها همه ی پیامبرا ، مسئولیت و وظیفه ی خودشونو که گوش دادن به حرفای خداست انجام دادن و خدا هم ازشون راضیه. ولی برعکس اونا ، ما آدماییم که وظیفه ی خودمونو که گوش دادن به حرفای پیامبراست انجام نمیدیم. ما قراره از پیامبرا یاد بگیریم که چه جوری از کره ی زمین استفاده کنیم و چه جوری روی اون زندگی کنیم ولی این کارو نمی کنیم.

حالا به نظرتون چرا ما آدما به حرفای پیامبرا گوش نمیدیم و باعث میشیم که کره ی زمین انقدر شلخته بشه؟ ( گفتگو کن )

صفحات: 1· 2· 3· 4

درسنامه تاریخ (کودکان بالای 8 سال )

17 دی 1402 توسط الهام عارفپور

درس اول : فایده ی وجود پیامبران

« یه دونه نخود با خودت ببر کلاس »

بچه ها شماها میدونین اسم این چیه؟ « بذار حرف بزنن »

خب اینم میدونین که نخود رو توی چه خاکی و توی چه منطقه ای باید بکارین تا خوب رشد کنه؟ چقدر باید بهش آب بدین؟ چقدر باید نور دریافت کنه؟ اینارو میدونین؟ « بذار حرف بزنن »

خب حالا اگه کسی هیچ اطلاعاتی راجع به نخود نداشته باشه و بره همینجوری اونو یه جا بکاره، چقدر احتمال داره که موفق بشه ازش یه عالمه نخود تازه برداشت کنه؟ « بذار حرف بزنن »

پس احتمالش خیلی کمه. درسته؟ پس باید چی کار کنه؟ « بذار حرف بزنن »

آفرین. وقتی میخوایم نخود بکاریم، باید بریم سراغ یه کسی مثل کشاورز که قانون نخود کاشتن رو بلده.

اینجوری چقدر احتمال داره موفق بشیم یه عالمه محصول سالم و باکیفیت برداشت کنیم؟

« بذار حرف بزنن »

صفحات: 1· 2· 3· 4

دعای فرج

اِلهى عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْكَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِى الشِّدَّةِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِى الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ يا مُحَمَّدُ يا عَلِىُّ يا عَلِىُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِيانى فَاِنَّكُما كافِيانِ وَانْصُرانى فَاِنَّكُما ناصِرانِ يا مَوْلانا يا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى اَدْرِكْنى السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرينَ

جستجو

موضوعات

  • داستان برای نوجوانان
  • سعدی/داستان
  • شعر
  • کودک/اخلاق
  • کودک/بازی
  • کودک/تاریخ
  • کودک/حدیث
  • کودک/زبان قرآن
  • کودک/شعر
  • کودک/قصه
  • کودک/نقاشی

سایت های کاربردی

  • آی بانو / غذای مادر و کوک
  • کلینیک مامایی ریحانه سنتر
  • حامین مدیا
  • فرزند ایران
  • اعجاز قرآن
  • نور / پایگاه جامع تاریخ
  • نور / پایگاه جامع امیرالمومنین
  • نور / جامع الاحادیث
  • نور / ویکی نور
  • استاد حسن رحیم پور ازغدی
  • استاد علی ملکی / ترجمه خواندنی قرآن
  • نور / بزرگترین پایگاه قرآنی جهان اسلام
  • سایت رسمی امام خامنه ای (مدظله العالی)
  • سایت ولاء صدیقه
  • نصر تی وی
  • سایت یک فیلم
  • مرکز پاسخگویی به سؤالات دینی
  • پایگاه اطلاع رسانی حوزه
  • اسلام کوئست نت
  • بازار کتاب رایگان قائمیه اصفهان
  • باشگاه خبرنگاران جوانان
  • پورتال امام خمینی
  • سایت رهیافته وابسته به انجمن شهید ادواردو آنیلی
  • سایت عهد عتیق و جدید به زبان اصلی
  • سایت فرهنگی تبلیغی حرم مطهر رضوی
  • استاد علیرضا پناهیان
  • استاد علی اکبر رائفی پور/مصاف
  • استاد احسان عبادی/مهدویت
  • پایگاه جامع فرق ادیان مذاهب

وبلاگ یوم المصیر

آخرین مطالب

  • چیک و چیک
  • وقت حموم
  • عالم دین رو از کجا بشناسم؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس